به نام تو ای می که جان پروری
حدیث دل انگیز هر دفتری
به نام تو آغاز کردیم باز
در عشق را باز کردیم ، باز
امام صادق (ع) می فرمایند که اگر می خواهید شیعه ی ما را محک بزنید. شیعه هست یا نیست . ببینید موقع اذان بی تاب نماز می شود یا نه ! اگر بی تاب نماز نبود باید شک کرد در شیعه بودن او.
امروز دو مطلب را می خواهیم عرض کنیم. تقسیم بندی مغز ، استفاده از ضمیر ناخودآگاه ، از بین بردن نگرانی ها و اضطراب ها و استرسها. خلق یک آینده بسیار خوب با استفاده از توانمندی های مغزی و دوم روش مطالعه ی صحیح و درس خواندن صحیح و متمرکز.
اگر مغزمان را یک برش افقی بدهیم دو قسمت بالا و پایین دارد ، اسم مصطلح آن این است که قسمت بالای مغز را ضمیر خودآگاه می گویند و قسمت پایین مغز را ضمیر ناخودآگاه می گویند.
قسمت خود آگاه مغز (بالای مغز) فرمان کارهای ارادی را صادر می کند ، حرف می زنیم ، درس می خوانیم راه می رویم. قسمت پایین مغز (ضمیر ناخودآگاه می گویند) فرمان کارهای غیر ارادی را صادر می کند ، قلب مان کار می کند ، کبد ، کلیه مان کار می کند ، نفس می کشیم ، تفاوت بالا و پایین مغز چیست؟!
1- نیمه بالای مغز وقتی کار می کند که شما بیدار هستید ، وقتی که می خوابید یا بی هوش می شوید نیمه بالای مغز هم از کار می افتد اما نیمه دوم (پایین ) مغز تا وقتی که زنده هستیم بدون استراحت کار می کند.
2- نیمه بالای مغز فقط ورودی های منطقی را می پذیرد . اما نیمه پایین مغز منطقی ؛ غیر منطقی ، راست ، دروغ ، شوخی ، جدی ، سازنده ، مخرب هر چیزی را که به آن بدهیم می پذیرد . مثلاً اگر او زحکمت ببندد دری بر سرش قفل محکمتری نیمه بالای مغز شما حرف مرا نپذیرفت ز رحمت گشاید در دیگری
اما نیمه پایین مغز شما حرف را پذیرفت تا آخر عمرتان هرجا بشنوید اگر او زحکمت ببندد دری بلافاصله پاسخ می دهید که ز رحمت گشاید در دیگری ولی پایین مغزتان به یاد این حرف من می آید که " زند بر سرش قفل محکمتری"
ضمیر ناخودآگاه شما حرف و پیام مرا گرفت و تا زنده ایم این پیام آنجا نشست.
3- قبل از توضیح یک سؤال بپرسم "شده از صبح از خواب بیدار شوید خسته و کسل باشید ؟ یا تا حالا شده که شاد و شنگول از خواب بیدار شوید؟
علت علمی این حالت ها چیست؟ تا حالا سنگ در آب انداخته اید ؟ وقتی که سنگ را در آب می اندازیم دایره ای در آب تشکیل می شود که با تکرار بزرگ و بزرگ تر می شود. صدا زدن در کوهستان هم همینطور امواج صدا را تکرار می کند.
ضمیر ناخود آگاه هر چیزی را به آن بدهیم با تکرار بزرگ تر می کند. ضمیر ناخودآگاه چیزی را تکرار نمی کند هر چیزی را به اندازه ی خودش می پذیرد.
وقتی دانش آموزی نمی تواند مسئله ای را حل کند ! معلم می گوید خاک بر سرت کنند تو چه قدر کودنی ! ضمیر ناخودآگاه مدام این کودن را تکرار می کند تا صبح حتی در خواب این کودن در ضمیر ناخودآگاه فرد تکرار می شود. صبح وقتی که می خواهد از خواب بیدار شود بی حال ، خسته و کسل است.
ولی برای دانش آموزی که دست زدن و معلم با گفتن کلمه ی آفرین او را تشویق کرد این هم در ضمیر ناخودآگاه فرد حتی در خواب تکرار می شود لذا این فرد صبح با نشاط و شاداب از خواب بیدار می شود.
4- ضمیر خودآگاه (نیمه ی بالای مغز ) فقط درون ماست ضمیر ناخودآگاه ما در کل هستی حضور دارد!! قانونی است در فیزیک به نام قانون (دُبروی) ، طبق این قانون هر ذره ای در عالم از خودش انرژی ساطع می کند این قانون اثبات شده از این انرژی ها عکس وفیلم هم تهیه شده است بیمارستان میلاد تهران دوربینی را خریداری کرده اند که از هاله های انرژی بدن انسان تصویربرداری می کند دور تا دور بدن ما مثل یک توده ی ابر دائم انرژی ساطع می کند.
انرژی های ما با انرژی های سایر هستی دو تفاوت اساسی دارد :
1- انرژی های انسان قابل هدایت و کنترل است من می توانم انرژی هایم را به سمت تخته هدایت کنم. ساعت من هم انرژی از خودش ساطع می کند اما نمی تواند این انرژی را هدایت کند بخشی از این انرژی سمت تخته می رود . چگونه ما می توانیم انرژی خودمان را به سمت خاصی هدایت کنیم؟ به محض این که به موضوعی فکر کنید انرژی شما همزمان در آنجا حضور پیدا می کند الآن فکر کنید به یک نفر در آمریکا همین الآن انرژی ما در آمریکا در آنجاست. در فیزیک کوآنتم این را اثبات کردند همزمان زمانی طول نمی کشد انرژی ها آنجاست. اکنون که من دارم با دوستان صحبت می کنم ، یک چیزی به من می گوید که صحبت ات را قطع کن و سریع با همسرت تماس بگیر ، من می روم در راهرو با همسرم تماس می گیرم ، خانم ام به من می گوید چه خوب شد که تماس گرفتی همین الآن داشتم به تو فکر می کردم !! مثلاً بچه زمین خورده چکار کنم؟ یا برای شما پیش آمده که برای کسی تلفن بزنید به شما بگوید که همین اۀن داشتم به تو فکر می کردم ؟! چه اتفاقی افتاده است !! آن شخص به من فکر کرد انرژی هایش به سمت من آمد !! ضمیر ناخودآگاه من انرژی های او را گرفت آنالیز کرد و گفت به او زنگ بزن !! که در عالم متافیزیک به این می گویند "تله پاتی" که با تبادل انرژی ها فکر هم را می توانیم بخوانیم!!
2- انرژی انسان باردار می شود ، انرژی در و دیوار خنثی است ، انرژی ما می تواند به آنها بار مثبت یا بار منفی بدهد مهربانی می کنید ، کمک می کنید ، دعا می کنید ، ذکر می گویید انرژی بارش مثبت است حالتان بد است ، استرس دارید نگران هستید انرژی شما بار منفی دارد.
یک قانون دیگر هم در فیزیک داریم ، قانون جذب طبق این قانون همیشه کم تراکم ها همیشه به دنبال پر تراکم های مشابه خود هستند کم تراکم و پر تراکم چیست؟ من و شما همدیگر را می بینیم ، هرچیزی که در عالم هستی وجود دارد ماده است ، چیزی در هستی نداریم که نتوانیم به آن ماده بگوییم. تمام هستی متشکل از مواد مختلف است. من و شما همدیگر را می بینیم چون مواد پر تراکم هستیم، هوا، روح ، فکر ، را نمی بینیم چون مواد کم تراکم هستند اثبات شده است وقتی انسان شروع به فکر می کند تا 415 متری سرش ولتاژ بسیار ضعیفی از برق جریان پیدا می کند به محض اینکه شروع به فکر بکنیم این اتفاق می افتد.
پس فکر وجود دارد یک چیز مادی است ولی نمی بینیم چون کم تراکم است ، این ساعت را می بینیم چون پرتراکم است فکر به این ساعت را نمی بینیم چون کم تراکم است !! در علم فیزیک ثابت شده است کم تراکم ها به دنبال جذب پرتراکم های مشابه خود هستند فکر به ساعت دنبال جذب ساعت می رود . یک نفر می گوید من اینقدر بدبخت هستم !! و تکرار می کند این عبارت را !! مثلاً لب دریا بروم ، دریا خشک می شود . قبول دارید کسی که می گوید من بدبخت هستم قبل از اینکه این کلمه بر زبان جاری شود در فکر و ذهن مرور شده است فکر کرده به بدبختی و بعد گفته من بدبختم ، علم فیزیک می گوید : فکر به بدبختی دنبال جذب بدبختی است عملی و عینی می گردد.
طبق قانون جذب در علم فیزیک
انرژی من با انرژی تمام مواد اطرافم مدام دارند با هم تبادل می شوند. به محض اینکه من فکر بدبختی می کنم انرژی های من دنبال جذب بدبختی هستند. در آموزه های دینی هم این قانون وجود دارد پیامبر اکرم می فرماید: بلا ناشی از آن است که از آن گفتگو به عمل آوریم !! " البلاءُ موکل بالمنطق" کسی که دائم می گوید ، بلا و بدبختی ، دچار بلا و بدبختی می شود.
در جایی دیگر پیامبر می فرماید "من تفاقر افتقر" تفاقر در زبان عرب در باب تفاعل است هر چیزی که در زبان عرب در باب تفاعل باشد یعنی خود را به آن زدن یعنی آن چیزی را وانمود کردن ادای آن چیز را درآوردن مثل تمارض ، تظاهر یعنی ظاهر سازی کردن ، ادا در آوردن کسی که خود را به فقر بزند ، کسی که ادای افراد فقیر را در بیاورد ، فقیر می شود.
بلا و در دسر برای این فرد می بارد !! چون هاله های انرژی این فرد جذب دردسر می شوند.
تکنیک نفوذ به ضمیر ناخود آگاه : تکنیک تکرار است
هر واژه ها بیشتر تکرار شود نفوذ آنها به ضمیر ناخودآگاه عمیق تر است چرا دین اسلام سفارش می کند "ذکر" بگویید مثلاً امروز صد بار بگویید "یاقاضی الحاجات" چرا صد بار ؟! هر چیزی تکرار بشود بصورت عمیق در ضمیر ناخوداگاه می نشیند.
در آمریکا آمدند در شهرک سینمایی هالیوود دهکده ای را ساختند شبیه چهل سال قبل ، همه چیز این دهکده مثل چهل سال قبل بود خانه ها ، سنگ فرش خیابان ها ، آدمهایی که لباس پوشیده بودند مربوط به چهل سال قبل بود لهجه مثل چهل سال قبل بود. رادیو را روشن می کردید ، برنامه های چهل سال قبل را پخش می کرد . همه چیز قدیمی بود.
100 پیرمرد و پیرزن 80 ساله را از خانه های سالمندان آوردند در این محل بدون اینکه کوچکترین توضیحی را به اینها بدهند گفتند شما باید این جا زندگی کنید روز اول دیدند که اینجا همه چیز قدیمی است ، این صحنه قدیمی بودن همه چیزها پس از مدتی که برایشان تکرار شد اتفاق بسیار جالبی افتاد !! چین و چروک صورت هایشان پس از مدتی بر طرف شد ، آرتروز داشتند خوب شد ، چرا ؟ چون ضمیر ناخودآگاه آنها با تکرار این پیام را گرفت که الآن چهل سال قبل است .
بسیاری از مسائل دینی با علم قابل اثبات است . آن چیزهایی را هم که اثبات نشده است برای اینکه هنوز فهم بشر به آنها نرسیده است ، چطور می شود که امام زمان سالهاست با یک سن مشخصی سالهاست مانده اند !!
چند دانشمند آمریکایی چند تا خشت و گل می سازند ضمیر ناخودآگاه افراد را گول می زنند که الآن چهل سال قبل است چین و چروک صورت ها صاف می شود ! خدا نمی تواند یک پیام در ضمیر ناخودآگاه امام زمان (عج) بگذارد که الآن فلان سال است ؟! و این پیام همیشه بماند و الآن دانشمندان دارند در این زمینه کار می کنند که پیام را در ضمیر ناخودآگاه ثابت نگه دارند.
ابو علی سینا هوش و حافظه ی خارق العاده ای داشت از او می پرسند که شما مادرزاد اینطور باهوش بودی یا کاری کردی ؟ ابو علی سینا پاسخ می دهد نه من مادر زاد اینطور نبودم من یک تمرین هایی انجام دادم اینطور شدم ! سؤال کردند شما چه کار کردید ؟ پاسخ می دهد که من 4 ساله بودم که پدر و مادرم معلمی را آوردند تا به من درس بدهد معلم من دو کار را انجام می داد.
اول : به من می گفت نابغه ، تا مرا می دید می گفت نابغه ی ما چطور است ، نابغه ی ما درس می خواند ؟ همیشه معلم این نابغه را تکرار می کرد.
والدین ما چه می گویند ، تو هم مثل بابات هیچی نمی شوی!!
کار دومی که استاد من کرد جمله ای را به من یاد داد و از من خواست همیشه این جمله را تکرار کنم ، استاد من به من گفت :دائم به خودت بگو که حافظه ی من روز به روز بهتر می شود !! بچه های ما می گویند نمی دانم چرا هرچه می خوانم نمی فهمم !! خنگ شدم ، ابو علی سینا می گوید یادم می آمد زمانی که شیرخواره و در قنداقه بودم !! می گویند از آن چه چیزی یادت آمد؟ می گوید که من شیرخواره بودم که دنیا سوراخ سوراخ بود !! از مادر ابوعلی سینا پرسیدند او چه می گوید !! مادرش گفت راست می گوید : من روز ی چند ساعت در حیاط منزل کار می کردم بچه را در گوشه ی حیاط می گذاشتم برای اینکه از نوک زدن مرغ و خروس در امان باشد یک آبکش را روی نوزاد می گذاشتم وقتی که مرغ و خروس نوک می زدند به آبکش می زدند و نوزاد آسیب نمی دید. لذا ابو علی سینا در نوزادی دنیا را از زیر آبکش می دید. به همین دلیل دنیا را سوراخ سوراخ می دید.
به سادگی ما می توانیم با کلاممان آینده را خیلی عالی بسازیم . سوره ی اسرا آیه ی 53 . ای پیامبر ، بندگانم را بگو که همیشه سخنانی نیکو و بهتر بر زبان بیاورند همیشه یعنی تکرار ، هرکاری که همیشگی بشود یعنی تکراری ، تکرار تکنیک نفوذ در ضمیر ناخودآگاه است همیشه سخنان خوب را بگو ، چون این نفوذ می کند در ضمیر ناخوداگاه تو هاله های تو دنبال جذب مثبت های پرتراکم هستند . پیامبر فرمودند : سخن مثبت باعث افزایش روزی ، ثروت و طول عمر می گردد چه ربطی دارد که مثبت حرف بزنم پولم زیاد شود؟! بله چون کم تراکم ها دنبال جذب پر تراکم مشابه می روند. خداوند در قرآن فرموده : لإن شکرتم لأزیدنکم شکر کنید تا نعمت شما را زیاد کنم چه ربطی دارد ؟! به من گفتند خانم مسنی در شیراز کلفتی می کند به او نه نه می گویند ، در یک زیر زمین 20 ، 30 متری تنها زندگی می کند و اجاره نشین است هرچه هم که از این راه به دست می آورد خرج اجاره و خورد و خوراک می شود و هیچ پس اندازی هم ندارد . هر سال این خانم کربلا و مکه و سوریه می رود. چه طوری ؟ هر سال یک نفر بانی می شود و خرج سفر این نه نه را می دهد. خیلی مشتاق شدم که بروم سرکار این خانم و او را ببینم ، رفتم از نزدیک او را دیدم ، همینطور که کار می کرد همیشه شکرگزار بود.
یک از کارهایی که برای خلق آینده ، عالی برای رفع نگرانی ، اضطراب این است که از منفی ها پرهیز کنیم. تا حالا دلتان گرفته ؟
اینکه امروز جوانان اظهار می دارند که ما در قفس هستیم ، جوانی نمی کنیم ، سکوت نشانه ی هزار شکایت است. انتظار چه چیزی را می کشید شکست ؟
یک آقایی به من می گفت : ما در یک ساختمان چهار طبقه زندگی می کنیم هر طبقه دو واحد ، طبقه اول یک پیرزنی زندگی می کند که صاحب خانه است بقیه واحدها مستأجر هستند . این پیرزن اینقدر بی ادب است که هرکس که از راه پله پایین می آید برود بیرون در را باز می کند و چند تا فحش می دهد با این زن چه کار کنیم ؟ به او گفتم که امشب که از من خداحافظی کردی به خودت بگو ، این پیرزن اگر به همه عالم فحش و ناسزا بگوید به من فحش نمی دهد. این فکر تو انرژی ساطع می کند به سمت آن پیرزن می رود و این اتفاق نمی افتد !! فقط باید به این جمله باور داشته باشی !!
یک هفته بعد به من گفت : آن شب ، به همین فکری که گفتید به منزل رفتم ، در را باز کرد و گفت : خوبی پسرم !!
اثر بهبود انتظار در هر حرکت
علی (ع) می فرماید : میزان هدایا و عطایای خداوند به هر فرد به میزان توقع و انتظار هر شخصی است! چه قدر انتظار داری ؟ هدیه خدا به بزرگی انتظار توست !
تصویر سازی ذهنی : ما معتقدیم که آنچه در ذهن دیده می شود رؤیا ، خیال برای من و شما مساوی با واقعیت است. ذهن انسان بین واقعیت و خیال چیزی قائل نیست. آینده ای را که دوست دارید برای شما رخ بدهد از الآن در ذهن تان تجسم کنید . اولین تصویر ساز ذهنی جهان خداست ، سوره ی انفال 40 – 42 -43 – 44 خدا می فرماید : جنگ بدر داشت شروع می شد مسلمانان عهد کردند که می رویم و می جنگیم. مشرکین تعدادشان خیلی زیاد بود. اگر مسلمانان می فهمیدند که تعداد مشرکان خیلی زیاد بود عهد شکنی می کردند و فرار می کردند و نمی جنگیدند. خدا در قرآن می فرماید :"فی منامک" در رؤیای تو دشمن را کم نشان دادیم و شما این رؤیا را با واقعیت یکسان قلمداد کردی ، فکر کردی تعداد دشمن کم است خداوند ادامه می دهد : حالا که جنگ شروع شده است و با دشمن روبرو شدید. "فی عیونکم" در چشمان شما دشمن را کم نشان دادیم.
این تکنیکی است که هنوز علم به آن پی نبرده است که چه طور می شود که ما به یک چیز زیادی نگاه کنیم ولی کم ببینیم!! ولی آنچه که در رؤیای خود ببینیم و مساوی واقعیت باشد در جنگ بدر به اذن خداوند متعال اتفاق افتاد !! و علم هم امروز این حرف را می زند.
در آخرین لحظات عمر انیشتین از او خواستند یک جمله بگوید : آخرین جمله ای که گفت این بود : " تخیل بالاتر از دانش است . " انیشتین می گوید : من قبل از اینکه تئوری نسبیت را ارائه بدهم. بارها چشم های خود را می بستم می دیدم که روی یک نواری از نور ایستاده ام و دارم بین کرات و سیارات پرواز می کنم اینقدر این را در ذهن خودم تجسم کردم تا توانستم تئوری نسبیت را ارائه بدهم.
آقای ایوان لندل 10 سال قهرمان تنیس جهان شد :
زمانی که بازیگری حرفه ای را کنار گذاشت با او مصاحبه ای کردند و از او پرسیدند که چگونه شما ده سال پی در پی قهرمان جهان شدید ؟ رمز موفقیت شما چیست ؟ لندل می گوید : من دو کار انجام می دادم یک اینکه مثل همه ی قهرمانان جهان روزی چند ساعت تمرین می کردم . دوم هر روز یک ساعت چشمانم را می بستم و چند نفس عمیق می کشیدم و خودم را آرام می کردم ، در ذهن ام می دیدم که دارم با حریفی بازی می کنم که خیلی از من قوی تر است ولی از آنجایی که ذهن من در کنترل خودم بود برنده آن بازی در ذهن من بودم من هر روز با حریفی می جنگیدم در ذهن که خیلی از من قوی تر بود و من او را می بردم در صحنه ی جهانی وقتی حریفهایم رو به روی من قرار می گرفتند هیچکدام قوی تر از حریف ذهن من نبودند لذا من به راحتی آنها را می بردم ذهن من و شما خیال و واقعیت را یکی می داند.
فردی می گوید من موقعی که امتحان دارم استرس دارم ، من توصیه ام این است که از الآن که چند وقت دیگر به امتحان باقی مانده است شرایط امتحان را خلق کنیم و در ذهن مان فضای امتحان ایجاد کنیم و دارید به سؤالات امتحانات پاسخ می دهید از الآن خودتان را در شرایط کنکور بگذارید در ذهن تان . این رؤیا را ذهن مساوی با واقعیت قلمداد می کند. فوق العاده اثر دارد.هرجای دنیا که تکنیک های موفقیت گفته می شود یک پایه ی مهم آن تصویر سازی ذهنی است پس خودتان را در ذهن تان در شرایطی قرار بدهید که در آینده قرار است رخ بدهد.
کارهایی هستند که نیاز به فراگیری و تمرین دارند ، فراگیری و تمرین را انجام می دهید تصویرسازی ذهنی هم می کنید. تلاش جسمی را باید انجام داد با جسم ات به دنبال هدف برو و با ذهن ات هم هدف را جذب کن خیلی سریع به جواب خواهی رسید.
موضوع دوم
آدمها از نظر ادراک و ارتباط با محیط پیرامون شان چهار گروه هستند : بصری ها ، سمعی ها ، لمسی ها ، جنبشی ها
بصری ها :
تند تند حرف می زنند ، هنگام صحبت کردن دستهایشان خیلی تحرک دارد ، معمولاً از چیزهایی تعریف می کنند که به چشم دیدند.
سمعی ها :
بسیار شمرده و رسا صحبت می کنند ، بهترین سخنرانان عالم هستند شهید چمران ، امام، مقام معظم رهبری ، آقای حسینی اخلاق در خانواده ، وقتی که تنهایی کار می کنند زیر لب چیزی زمزمه می کنند ، هر چه قدر تند بخوانند تند تر کار می کنند.
لمسی ها : بدنشان شل است
جنبشی ها :
آرام و قرار ندارند ، نمی تواند یک جا بند بشود.
ببینیم در مدرسه و درس خواندن این چهارگروه چگونه اند:
بصری ها
بصری ها چگونه درس می خوانند؟!
1- با صدای آرام
2- خلاصه نویسی و کشیدن درخت حافظه از کلید واژه ها و کلمات مهم استفاده می شود.
3- تنوع رنگ در نوشتن گیرایی بیشتر می شود. روی ورق اول با قرمز مثلاً ورق دوم با رنگ دیگر.
سمعی ها : به شنیده های خودحساس هستند. در کلاس کنار شوفاژ بنشینند جریان آب د رلوله ها تمرکز او را بهم می زند. صدای لامپ مهتابی تمرکز او را بهم می زند. جایی که سر و صدا در کلاس است نباید بنشیند. یا مثلاً کنار بخاری که صدا دارد. دانش آموزان سمعی وقتی که 5 دقیقه مطالعه می کنند خسته می شوند و کتاب را کنار می گذارند.
سمعی چگونه باید درس بخوانند ؟!
لمسی ها : به این گروه از نظر تکنیک های مطالعه نوشتاری ها هم می گویند.
جنبشی ها
نکته ی مهم در تمرکز :
منهای گروه جنبشی ها بقیه یک نقطه ای را برای مطالعه انتخاب کنند. منطقه ی مطالعه ، منطقه ای است که در انجا درس می خوانیم ولی هرکار دیگری که می خواهیم به جای دیگری از اتاق می رویم موقع خمیازه کشیدن از نقطه ی مطالعه بروید کنار دوباره برگردید.
اول اش این کار مسخره به نظر می رسد ولی حدود 20 روز بعد ضمیر ناخودآگاه شما شرطی می شود که این نقطه یعنی مطالعه وقتی در این نقطه کتاب می خوانید آنچنان تمرکز خارق العاده ای دارید که خودتان هم باورتان نمی شود. هیچ چیز نمی تواند تمرکز شما را خراب کند.
جنبشی ها ، خط تمرکز باید داشته باشند در یک مسیری که راه می روند فقط در این مسیر درس بخوانید و پس از 20 روز اثرش را خواهید دید.
نکته ی بعدی : گاهی اوقات شخص مدت کوتاهی مطالعه می کند خمیازه به سراغ اش می آید و می گوید مثل اینکه وقت خواب است. دیگر من تمرکز ندارم.
وقتی که ایستاده هستیم جاذبه زمین بیشترین اثر را روی کف پای ما دارد. وقتی که می نشینیم سطح بیشتری از بدن را تحت جاذبه مستقیم قرار می گیرد.
مغز انسان برای هوشیار بودن نیاز به اکسیژن دارد ، مسئولیت رساندن اکسیژن به مغز با خون بدن است وقتی که روی زمین می نشیند سطح بیشتری از بدن شما تحت تأثیر جاذبه زمین قرار می گیرد خون تان به سمت پایین کشیده می شود. سرعت گردش خون کم میشود اکسیژن کمتری به مغز می رسد هوشیاری کم می شود و تمرکز ندارید. در چنین وقتی باید از جا بلند شد و چند قدمی راحت بروید نه اینکه به خواب بروید. راه رفتن باعث می شود که در اثر گردش خون ، اکسیژن مغز تأمین می شود و از آن حالت کسلی بیرون می آید.
دامنه ی تمرکز :
انسانها دامنه ی تمرکزشان بین 25 تا 90 دقیقه است هیچ کس کمتر از 25 نیست و بیشتر از 90 دقیقه نیست دامنه ی تمرکزتان را در هر درس اندازه گیری کنید و به همان اندازه درس را بخوانید مثلاً من دامنه ی تمرکزم در حسابان با دامنه ی تمرکزم با زیست شناسی یکی نیست. هر درس دامنه ی تمرکز مخصوص دارد.
چگونه دامنه ی تمرکز را حساب کنیم در هر درسی :
همه ی آدم ها در چهار گروه را شامل می شوند منتهی فرد باید ببیند ویژگی کدام گروه در او پر رنگ تر است مثلاً شخصی می گوید با توجه به این تعاریف مثلاً 50 % بصری هستم 30 % سمعی هستم و بقیه پس نتیجه می گیریم که باید در مطالعه با توجه به ویژگی های بصری ها عمل کنم. بعضی از آدمها هستند که ویژگی دو گروه در او وجود دارد مثلاً 50 % بصری است 45 % سمعی است لذا باید از ویژگی دو گروه پیروی کند.
هیچ آدمی نیست که ویژگی سه یا چهار گروه را یکسان داشته باشد.