سخنرانی آقای دكتر بهرامنی در جلسه پدران راهنمایی پیام غدیر

سخنراني آقاي دكتر بهرامني در تاريخ 90/7/26 جلسه اول پدران در راهنمايي

چهار چيز است كه در سنگ اگر جمع شود / لعل و ياقوت شود سنگ بدان خارايي .

پاكي طينت و اصل و گهر و استعداد / تربيت كردن از مهر فلك مينايي .

درمن اين سه صفت هست كنون مي بايد / تربيت از تو كه خورشيد جهاني آرايي .

رشد مقوله اي است به زعم ما از قبل از تولد فرزند آغاز مي شود و تا پايان زندگي او بي وقفه ادامه مي يابد رشد ابعاد مختلفي دارد ما توجه ويژه اي به رشد جسماني فرزندمان داريم . يادگيري مهارت هاي حركتي فرزند از دغدغه هاي ماست . ما معيارهاي بزرگ شدن و رشد جسماني كودكان را در ذهن داريم بسيار خوب است كه معيارهاي رواني رشد را نيز بشناسيم .

ما انسانها رشد شناختي را طي مي كنيم به اين معني كه دريافت هاي بيروني مان ،‌را به مرحله اي از شناخت نسبت به خود مي رساند براي تداعي معني مثالي عرض كنم اگر كودك 2و3 ساله ي ما برخورد مثبتي از ما در برابر عمل و يا حرف زشتش دريافت كند مطمئناً آن را تكرار مي كند چون به تصور خودش با اين كار پدر را خوشحال مي كند آن حرف يا حركت در ذهن اش مثبت شناخته مي شود فرآيند شكل گيري و رشد شخصيت در فرزندان ما اتفاق مي افتد دراين ميان به مفهومي توجه مي شود تحت عنوان خود پنداره اين مفهوم عبارتست از تصور شخص از خودش براساس ورودي هاي محيطي خودپنداره مي تواند مثبت و يا منفي باشد پدر و مادر مي توانند با سرزنش هاي پي در پي و ايراد گرفتن هاي مداوم خود پنداره منفي را پرورش دهند و در مقابل با تشويق كردن و دادن مجال براي فعاليت به فرزندشان آن را به مثبت تبديل كنند .

خود پنداره دانش آموزان تا حد بسيار بالايي به پدر و در درجه هاي بعدي به مادر و معلم وابسته است . بارها از بچه ها شنيده ام (( من مي توانم چون پدرم گفته است )) اين وضعيت تا زماني ادامه دارد كه فرزند من را بعنوان پدر متعهد باور داشته باشد در بحث رشد عنوان ديگري با نام شكل گيري هويت جنسي مطرح مي شود باور ذهني فرزند ما بايد جنسيت اش را قبول كند تا پذيرش رفتارهاي جنسي خود را داشته باشد ما بايد بتوانيم اين ساختارذهني درست را در فرزندمان شكل بدهيم .

شخصيت فرزندان از بدو تولد شكل مي گيرد از همان موقع بايد كودك را كودك به معناي مرسوم تلقي نكنيم بچه ها خوب      مي فهمند فرزند به اين دليل خيلي زود و صحيح صحبت كردن را مي آموزد كه با او به شكل صحيح و درست صحبت شود .

نوجواني يكي از حساس ترين دوران زندگي است به اين دليل كه پايه هاي شخصيت كودكي فرزند دراين سن به هويت و ساختار كلي اش دست پيدا مي كند .

يكي از اشتباهات رايج پدران در برخورد با نوجوان فراموش كردن دوران نوجواني خودشان با تمام ويژگي هاي آن دوره است در تعريف نوجواني آن را  دوره ي گذر از دوران بي خبري كودكي به دوران پر مسئوليت بزرگسالي تعريف مي كنيم بنابراين دراين دوره ي گذر و تحول هيچ چيز ثابت و بدون تغيير باقي نمي ماند از نوجواني بعنوان تاثير گذارترين دوره ي زندگي ياد مي شود .البته ما در تعليم و تربيت معتقد هستيم هيچ وقت راه برگشت بسته نمي شود و هميشه فرصت جبران وجود دارد اينكه فكر كنيم يك نوجوان چون دوره ي بدي را گذرانده است زندگي اش از دست رفته تعبير اشتباهي است تعبير ما از بزرگ شدن بچه ها نبايد آنها را دچار تضاد فكري كند فرزند بايد حد و اندازه اختيار و مسئوليت اش را بداند تا تعبير اشتباه اش او را از ما دور نكند .

بچه هاي ما هر چقدر بزرگ تر مي شوند مشكلاتشان هم بزرگ تر مي شود اما بر عكس اين تعبير عمل مي كند مراقب ها يمان هر چقدر بزرگتر مي شوند كاهش مي يابد به تفاوت در تنگنا قرار دادن و مراقبت هم بايد توجه داشته باشيم .

ما بايد به فرزندمان خود باوري القاء كنيم خود باوري زاييده اعتماد به نفس و عزت نفس است اعتماد به نفس به معناي توانايي انجام كار است . عزت نفس نيز به لذت انجام كار تعبير مي شود بچه هاي ما اگر باز خورد منفي از ما بخاطر اشتباهاتشان در انجام كارها ببينند مي ترسند و ديگر سراغ انجام كارهاي گوناگون نمي روند . فراموش نكنيم مهم ترين منبع قدرت و عامل ايجاد و خود باوري در فرزند پدر مي باشد .

چند ويژگي براي افراد با اعتماد به نفس بالا عرض كنم اين افراد نسبت به موقعيت هاي خودشان خوشحال اند از داشته ها و نداشته هايشان رضايت دارند مستقيماً خودشان عمل مي كنند اين ها مسئوليت پذيرند و وظايف خود را مي شناسند از شكست خوردن و باختن ناراحت نمي شوند زندگي هدفمند دارد به هنگام نياز درخواست كمك مي كند درك كرده كه تمام كارها از عهده يك نفر بر نمي آيد پر تحرك ، پر تلاش و پويا هستند افكار منفي در ذهن شان نيست .

در نقطه مقابل بچه هاي بدون اعتماد به نفس قرار دارند آنها بسيار محتاط هستند و در انجام كارها بيش از حد جانب احتياط را رعايت مي كنند به همين علت مسئوليت هايشان را يا انجام نمي دهند و يا به اتمام نمي رسانند ريسك پذير نيستند خيلي زود نا اميد مي شوند به طور مرتب نياز به تائيد ديگران دارند و بسرعت تحت تاثير ديگران قرار مي گيرند .

 مسئوليت شكست خود را نمي پذيرند هميشه گله مند هستند وديگران را مقصر بروز اعمال خود مي پندارند .

وقتي مي خواهيم درباره نوجوان قضاوتي داشته باشيم بايد معيار درست را مد نظر بگيريم . بدترين معيار مقايسه است توانايي هاي افراد مختلف در هر زمينه اي متفاوت است . اينكه شخصي در كارهاي فني مهارت نداشته باشد دليلي بر عدم موفقيت وي نيست بهترين معيار مقايسه سنجش فرد با سوابق خودش است اگر دانش آموزي كه تا بحال نمره اش بالاتر از 13 نبوده 15 بگيرد جاي تشويق دارد اما اگر او در برابر نمره 20 كلاس بسنجيم هيچگاه متوجه پيشرفت او نخواهيم شد قياس كردن عامل محرك رشد و پيشرفت است بشرطي كه نسبت به خود فرد صورت بپذيرد .

اين باور اشتباه را از ذهن پاك كنيم كه شيوه ي تربيتي يكسان خروجي يكساني دارند . علت آن هم ورودي هاي متفاوت است هر فرزند ما باديگري از جهات گوناگون متفاوت است و با يك شيوه تربيتي ثابت به نتيجه مطلوب نخواهيم رسيد برهمين اساس قالب تربيتي موفق خواهد بود كه نسبت به ورودي هايش شناخت صحيحي داشته باشد.

براي جبران اعتماد به نفس بايد عزت نفس بچه ها تقويت شود عزت نفس زماني پرورش مي يابد كه فرصت انجام كار در حيطه توانايي ها فراهم شود . نتيجه كار براي ما نبايد مهم باشد همين كه درگير فعاليت شود و از كار كردن لذت ببرد عزت نفس او بالا مي رود .

در دوره ي نوجواني دو دسته نياز مطرح مي شود  دسته اول  شامل نيازهاي زيستي اعم از خوراك و پوشاك و .... است اين نيازهاي اساسي بسيار مهم هستند و تلاش والدين در تامين آنها ستودني است اما خيلي ساده انگاري و كوته بيني است كه فكر كنيم فرزندمان تنها همين نيازها را دارد در خيلي از موارد مشاهده شده فرزند تمامي امكانات رفاهي را داشته اما بدليل عدم توجه به دسته دوم نيازها دچار مشكل شده است .

دسته ي دوم شامل نيتزهاي رواني است .

  • نياز به محبت ومهرباني :

اين تقسيم بندي بچه ها به خوب و بد را كنار بگذاريم . فرزند من بايد بداند كه خودش را دوست دارم . اما برخي رفتارهاي او مورد تاييد من نيست اين تفكيك بين فرد و رفتارهايش اهميت دارد .

  • نيازبه امنيت و آسايش خاطر :

احساس با خانواده بودن بايد به فرزند القاء شود فرزندمان اگر ما را ملجا و پناهگاه رواني ميپندارد جذب گروه دوستان و خداي ناكرده گروه هاي هنجار شكن مي شود .

  • نياز به احساس تعلق داشتن :

از جانب خانواده بايد روندي طي شود كه حس تعلق در فرزند بيش از گذشته شود سال گذشته در دبستان پيام غدير مشاهده كردم تمامي فعاليت هاي اجراي جلسه بر عهده دانش آموزان بود اين فرصتي كه مدرسه در اختيار آنها قرار داده بود و اين اعتماد سبب مي شود احساس تعلق خاطر نسبت به محيط پيدا كنند . خانواده نيز بايد مجالي به فرزند بدهد تا خانه و خانواده را جزئي از خودش بداند .

  • نياز به قابليت احترام :

بچه بودن و كودك بودن جرم نيست ولي بعضي از ما نگاه مجرمانه به فرزندانمان داريم در حاليكه اصولاً بايد براي فرزند به اندازه خودش احترام قائل بود در سيره ي پيامبر مكرم اسلام (ص) هست كه به كوچك تر از خودشان سلام مي كردند .

  • نياز به استقلال :

يك محدوده كوچكي از تصميم گيري ها به فرزند تعلق دارند بايد اجازه بدهيم مديريت آن بخش برعهده خودش باشد و ما دخالت نكنيم حريم خصوصي براي او قائل باشيم .

  • نياز به تشويق و قدرداني :

بچه ها ذاتاً نياز به ديده شدن دارند . حتي اگر نتيجه ي كارشان كامل نيست شما تلاش او را مورد ستايش قرار دهيد البته بچه ها آنقدر با هوش هستند كه تشويق مصنوعي را تشخيص بدهند و در برابرش موضع بگيرند .

  • نيازبه داشتن هدف در زندگي :

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند                                      طلب عشق زهر بي سروپايي نكنيم

بعنوان نكته آخر : يادمان باشد كه به فرزندمان يادبدهيم كه هر الگويي ، الگوي خوبي نيست .

از آن دسته از اوليا نباشيم كه تمام تلاش مان در تربيت فرزند به انتخاب مدرسه خوب و تامين هزينه هايش محدود مي شود شما زمينه ي تربيت درست را فراهم كرديد و براي سرانجام رساندن آن نياز داريد ساير حلقه هاي تربيتي كه بر جسته ترين اش پس از خانواده مدرسه است تعامل سازنده داشته باشيد .